بازگشت به خانه

احساس کسی را دارم که یک روز بی خبر خانه خود را ترک کرده است. بدون برنامه ریزی، فقط درِ خانه را بسته و رفته است.

حالا برگشته ام بعد از گذر سالها و به سایه های جامانده از خودم روی دیوارهای این خانه نگاه می کنم. من این سایه ها را دوست دارم. آنچه بودم، منی بسیار شیرین تر  از آنچه که امروز هستم. یک منِ امیدوارتر، شاداب تر اما کم تجربه تر. گذر زمان به من چیزهای زیادی داده است، البته در این مسیر دارایی های قیمتی زیادی را نیز پشت سر جا گذاشته ام. 

اما مهم این است که بالاخره برگشته ام. در و دیوار خانه را از کهنگی خواهم زدود و دوباره اینجا می شود همان خانه امنِ من. همانطور که سالها بود.